۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

حکایت بالاترین و بستن حسابهای کاربری

امروز که ایمیلم را باز کردم،  متوجه شدم که حساب کاربریم  در بالاترین که پیش از این بسته شده بود، باز شده است. حسی دوگانه به من دست داد. از یک سوی وقتی که می دیدم صحبت های من شنیده شده است، و اعتراضات و استدلالات  دوستان،  مدیریت بالاترین را متقاعد به اصلاح در تصمیم خود نموده است، خوشحال هستم. اما از آن سوی وقتی که می بینم دوستان زیادی کماکان در بند حذف گرفتار هستند و برخی از دوستان حتی به خاطر مسایل حاشیه ای که در این زمینه و بعضا در دفاع از من ایجاد گردید حسابشان بسته شده است  را می بینم آن خوشحالی به کلی فراموش می شود و حس شرمندگی آن برای آدمی می ماند.
باز شدن حساب کاربری من نوعی تحت تاثیر افکار عمومی، نشانه مثبتی است و می تواند نقطه آغاز یک سری تحولات مثبت باشد و می تواند فضای عصبی حاکم بر بالاترین و تنشهای میان کاربران و مدیران را اندکی التیام بخشد. اما برخوردهای موردی و باز شدن موردی یک حساب اگرچه شروع امیدوار کننده ای است، نمی تواند و نباید از نظر عموم کاربران مبنای قضاوت کلی در مورد تغییر جهت گیری های کلی  سیستم مدیریتی بالاترین قرار گیرد. آنچه گذشت مرا بر آن داشت تا پیشنهاداتی جهت  بهبود فضای حاکم و کاهش تنشهای روزمره در بالاترین ارایه می نمایم  شاید که مورد توجه قرار گیرد(بدیهی است این پیشنهادات می تواند از همین ابتدای ارائه مورد نقد و اصلاح همه دوستان با هر گرایشی قرار گیرد):
1- در جریان مسایل اخیر چه در اعتراض به نیک آهنگ کوثر، چه در اعتراض به بسته شدن حسابهای کاربری و چه در اعتراض به تصمیات اخیر بالاترین درباره لینکهای مذهبی، حسابهای زیادی بسته شد. مسدود کردن این حسابها به  دلایلی نظیر داشتن چند حساب کاربری یا .... درست در زمانی که اعتراضات به سمتی دیگر معطوف است، نه تنها برای کاربران متقاعد کننده نیست، بلکه شائبه های بسیاری در مورد علل واقعی اینگونه حذف ها به وجود می آورد. بررسی تک تک موارد کاربری هم از حوصله این متن خارج است. پیشنهاد می کنم که جهت برطرف نمودن این شایبه ها بالاترین یا اعلام عفو عمومی کند  تا دوستانی که از جمع ما حذف شده اند را دوباره در جمع خود ببینیم و یا اینکه هیات منصفه ای که به صورت رندوم یا با نظر کاربران انتخاب می شود  به مواردی که کاربران حذف شده  نسبت به آن اعتراض دارند رسیدگی مجدد نمایند و یا اینکه حداقل بالاترین  به آنها فرصت دفاع دهد و دسترسی آنها را به بخش پشتیبانی فنی آزاد کند تا بتوانند نسبت به طرح دفاعیه شان اقدام کنند و بخش پشتیبانی فنی که فعلا تنها کانال ارتباطی کاربران عادی با بالاترین است از حالت رکود  فعلی خارج شود و مدیرت بالاترین نیز با پاسخگویی اش در این بخش، ارتباط دوسویه را تقویت نماید .
2- مجازات های اعمال شده در بالاترین بسیار خشن می باشد و همین موضوع خودش عامل تشدید تقابل بین کاربران و مدیریت بالاترین می شود. بستن حساب کاربری یعنی اعدام یک شخصیت مجازی. این مجازات باید ملغی شود. در صورت لزوم می توان از مجازات های جایگزین مثل محرومیت موقت از ارسال کامنت، یا لینک یا امتیاز در دوره های چند هفته ای یا حداکثر چندماهه استفاده نمود.
3- تجربه من در مدت زمانی که حساب کاربری ام بسته شده بود اینگونه است: در مدتی که حذف شده بودم، سخت ترین قسمت قضیه این بود که صدای من شنیده نمی شد. نه ایمیل ها پاسخ داده می شد و نه امکان اعتراض یا ارایه  توضیح درباره موارد مطرح شده بود. شخصاً این بخت را داشتم که دوستان، صدای اعتراض من باشند. همین مسئله  باعث شد که حداقل گوش شنوایی برای صدای کسی که بدون دفاع مورد قضاوت و صدور شدیدترین ترین حکم قرار گرفته بود  فراهم شود. اما نباید فراموش کرد این فرصت برای همه فراهم نیست. از دیگر سو این روند اگر قرار باشد برای همه دوستان تکرار شود به معنی تقابل همیشگی کاربران با بالاترین است. لذا پیشنهاد می کنم که هیات منصفه ای از خود کاربران تشکیل شود تا نسبت به بررسی مواردی از این دست اقدام شود و پای دخالت بالاترین را از جزیی ترین مسایل کاربری بیرون کشد تا شان مدیریت یکی از پربازدید ترین سایتهای فارسی تحت تاثیر اینگونه مسائل جنجال برانگیز قرار نگیرد.
4- بالاترین شورای صنفی کاربران را به عنوان یک نهاد صنفی که در جهت بهبود روابط کاربران و مدیریت بالاترین می باشد را به رسمیت بشناسد و باب گفتگو با این نهاد را باز کند و این نهاد را جایگزین گفتگو های غیر رسمی و موردی  با کاربران قرار دهد. این رسمیت بخشی می بایست به نوعی باشد که همه کاربران بدانند برای ارتباط با مدیریت می بایست از چه طریقی اقدام شود، بنابراین روابط غیر شفاف و غیر رسمی که باعث سوظن افکار عمومی و ایراد اتهامات گوناگون به مدیریت و کاربران می شود به حداقل ممکن خواهد رسید. هم اکنون ارتباط با بالاترین برای کاربران عادی بسیار سخت می باشد اما وجود چنین نهادی بخشی از این معضل را از بین می برد. تشکیل چنین نهادی حتی می تواند در زمان وقوع بحرانهای عمیقی نظیر آنچه اکنون در بالاترین به سبب وضع قوانین جدید درباره لینک های مذهبی شاهد آن هستیم  نیز راهگشا باشد. در مواقع عادی نیز وجود چنین نهادی بار سنگین اداره امور روزمره سایت را از دوش مدیریت برداشته و منجر به دقت عمل و بهبود کیفیت اجرای قوانین و تصمیمات خواهد شد.
5- به نظر می آید بر سر مصادیق و معانی توهین و حمله شخصی به دیگر کاربران اختلاف نظر جدی وجود دارد ومرزهای توهین کاملا سلیقه ای و موردی اعمال می شود. راهکارهای ارایه شده در بند 1 و 4 می تواند این اختلافات را از بین ببرد.  تعیین مصادیق و معیارهای لازم کاری نیست که بتوان یک شبه، و آن هم درفضایی جنجالی و هیجانی صورت داد، بلکه این مهم می بایست از خلال گفتگوها و مباحثات مستمر میان کاربران و در بستری که برای این کار از سوی مدیران یا هیئت منصفه فراهم شده  صورت گیرد.
اگر چه امروز خوشحالیم را از اینکه دوباره به خانواده بالاترین بازگشته ام نمی توانم پنهان نمایم، اما با توجه به مسایلی که رخ داد و حاشیه های قبل و بعد از آن دلزدگی عمیقی در من ایجاد شده است و مدتی طول خواهد کشید که بتوانم نشاط و پویایی سابق  را بدست آورم. امیدوارم بازگشت سایر دوستان حذف شده بتواند در همه ما انگیزه لازم را ایجاد نماید و این احساس ایجاد شود که کاربران بالاترین از نظر مدیریت بالاترین ارج گذاشته می شوند و مدیریت همدلانه جایگزین روش جاری شود. 

 -------------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1: در مباحثات مربوط به بسته شدن حسابهای کاربری دوستان مختلف، در کنار همه حمایت ها و اعتراضات دوستان و حتی مخالفان، دیدم معدود کاربرانی که از رخداد این موضوع برای دیگر کاربران  خوشحال شده اند یا در مواردی به دفاع شکلی یا قانونی از آن حذف ها پرداخته اند. بیایید در همین بالاترین تمرین کنیم، که از حذف هیچ فکر و فردی  حتی اگر مخالف و یا بالاتر، دشمن ما هم باشد خوشحال نشویم. بیایید نسبت به حذف دیگران، حساس باشیم و نسبت به آن حذفها واکنش نشان دهیم. شتر حذف خیلی زود افسار پاره می کند و درب خانه شمایی که زمانی به آن رنگ مشروعیت بخشیدی هم خواهد نشست.


پی نوشت 2: ظاهرا بانوبالایار درباره توهین به سایر کاربران متقاعد شده است که توهینی صورت نگرفته است. اما درباره تقلب هنوز متقاعد نشده و حساب کاربر اسپینوزا که به عنوان آی دی دوم من ( یا شاید هم من آی دی دوم او!!) معرفی شده است، کماکان بسته می باشد. این به این معنا است که کماکان بحث اتهام تقلب پابرجاست! مجددا گواهی می دهم که نه من دو شناسه داشته ام و  نه از کامپیوتر شخص دیگری به بالاترین لاگین کرده ام و نه شخص دیگری از کامپیوتر من لاگین کرده است. حتی به خاطر هراس از رخداد چنین موضوعی و علیرغم اینکه امکان دریافت دعوتنامه از دوستان مختلف برای اعضای خانواده ام داشته ام ، از آنها خواسته ام که عضو بالاترین نشوند (چه دیکتاتور!) .  اتفاقا با دیدن مواردی از این دست به این باور می رسم که  بحث بستن حساب کاربری به اتهام داشتن چند شناسه یا واقعا یکی از باگهای سیستم بالاترین است، یا بعضا بهانه ای است برای توقیف حساب یک کاربر.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر