۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

بازی حقیرانه


در پست قبلی، شرحی از ماوقعی که بر من رفت را ارایه کردم. یک بازی حذفی با دلایلی ناموجه به قصد حذف یک مخالف. نه اینکه تنها این من هستم  که می گویم دلایل حذفشان  ناموجه است، این را می توانید از کلام کاربران بالاترین هم بشنوید. کافی است نظرهای زیر این لینک (+) را بخوانید.  غالب نظرات زیر این لینک تصدیق می کنند، که ادله ارایه شده برای حذف من (آکریم)  کافی نبوده است. 
بنابراین اگر چه معتقدم که با روشی غیر اخلاقی حذف شده ام و اگر چه مورد اتهام واقع شده ام، اما وقتی که مشکلات بالاترین  و دلزدگی های کاربرانش را نسبت به  نحوه تعامل (تقابل!!) مدیران بالاترین با کاربران و انشقاق هایی که در پی قوانین خلق الساعه اخیر بالاترین دیدم،  تصمیم داشتم که به همان مختصری که در پست قبلی گفته بودم اکتفا نمایم و از حق شخصی خودم بگذرم و بیش از این به بحرانهای بالاترین دامن نزنم.  وقتی که می دیدم  به خاطر مشکلات ساختاری و مدیریتی  فعلی بالاترین، گروهی از کاربرانش عزم کوچ کرده اند و دیگرانی به تحریم می اندیشند و ماندگان هم بی رغبت شده اند،  به خاطر حفظ این مجموعه در حال از هم فروپاشش تصمیم به سکوت داشتم و می پنداشتم که شرح ماوقعی که در پست قبلی نوشتم، برای اقناع افکار عمومی جاممعه بالاترین کفایت می کند و بیش از این گفتن را اگر چه حق خود می دانستم اما به مصلحت مجموعه بالاترین  نمی دیدم. در واقع با همه مشکلاتی که پیش آمده بود، بالاترین مجموعه ای بود که زمانی متعلق به آن بودم و هنوز هم معتقدم که  کور سوی خیلی ضعیفی از امید را می توان در آن دید،  نوری ضعیف که به یمن شیوه های مدیریتی این مجموعه و علیرغم دارا بودن سرمایه های غنی کاربران هر روز رو به افول می نهد. با آن باقیمانده حس تعلق و نگرانی از آینده بالاترین، تصمیم داشتم که نوشتن درباره آن اتفاقات و حذف ها - به تعبیر دوستان حذف های زنجیره ای- را  مختومه نمایم و رسالت شهروند-خبرنگاری خود را در فضای مجازی و در محیطی دیگر از سر گیرم  که به قولی خیر مردم به از این بحث های ملال آور است.  اما  وقتی  قضاوت نامنصفانه بانوبالایار نسبت به موضوع  حذف خودم را دیدم و وقتی که ادامه حمله هایی که حتی به جنازه مرده ات هم رحم نمی کنند و به تابوتت هم سنگ می اندازند را دیدم و وقتی رفتار سوال برانگیز نیک آهنگ را دیدم که هنوز هم در پی تخریب است و نبش قبر، فهمیدم که اگر چه از نظر من بازی مختومه شده بود، اما برای این دوستان حذف من و تعدادی از دوستان  آغاز یک پروژه بود که پایانش را نمی توانم دقیق حدس بزنم  اما ظاهرا  شعاراین دوستان شده است: حذف حذف تا پیروزی!
نیک آهنگ کوثر را خیلی از ما می شناسیم. او قدیم تر ها معتقد به آزادی مطلق و نقد نامحدود بود. حالا اما مدتی است که تغییر رویه داده است. به یمن همان سومدیریت ها به  قدرتی افسانه ای در بالاترین دست یافته است که می تواند هر لینکی در نقد خودش را  به کلی حذف کند یا از لیست موضوعات پربحث یا حتی لیست بهترینهای روز حذف نماید و اگر نیاز باشد لینک گذار و کامنت گذار و کامنت هایشان را به تیغ حذف گرفتار نماید.    همچنین او در نامحدود بودن حوزه  نقد هم تجدید نظر کرده و مخالفینش را به کسانی تقلیل می دهد که می خواهند او  را خاموش کنند و نیک آهنگ اینچنین فرمان محدود کردن مخالفینش را  می دهد:
درست پس از این فرمان بود که پروژه حذف ها آغاز شد. می توانید تاریخ این کامنت و حذف های متعاقب را دنبال کنید. اگر تقارنی بتوان برای این  پیام تاریخی و حذف های بعد از ان در دنیای غیرمجازی پیدا کرد می توان به سخنرانی خامنه ای درباره محدود کردن روزنامه ها و حذف فله ای مطبوعات اشاره نمود. درست پس از این پیام تاریخی نیکآهنگ بود که تعدادی از کاربران حذف شدند، لینکهای زیادی به انحا مختلف سانسور شدند (یا به کلی حذف شدند یا از دیده شدن در صفحه اول، لینکهای پربحث و بهترین لینک های روز محروم شدند) ، کامنت های زیادی مورد حذف قرار گرفتند و افراد زیادی هم با ارسال اخطار ها برای سکوت کردن مورد فشار قرار گرفتند.
بنده نیز یکی از قربانیان حذف های زنجیره ای بودم.  دلایل حذفم را در پست قبلی توضیح دادم و دیدید که به گونه ی غیرقابل توجیه بود که مرغ پخته را هم به خنده می انداخت. جالب آنکه دست های پنهان نیک اهنگ  در داستان حذف من به طور واضحی قابل ردگیری بود. از مسایل پشت پرده که بگذریم،  اولا مانند خیلی دیگر از منتقدین نیک آهنگ به بهانه دروغین داشتن چند شناسه، حساب کاربری من بسته شده بود (هر که مخالف بوده است را  به بهانه چند شناسه بودن حذف کرده اند و بعد وقتی که کاربران از آنها سوال می پرسند که این چه شیوه ای است پاسخ می دهند که ما نمی توانیم اطلاعات شخصی کاربران را منتشر نماییم !!). دوما تقریبا تمامی اخطارهایی که برای من ارسال شده بود و دلیل مضاعف برای حذف من قرار گرفتند در انتقاد از نیک اهنگ بودند و از نظر خودم عاری از المانهای توهین آمیز بودند. بعدها درباره ریشه های این حذف و دخالتهای خارج از بالاترین بیشتر خواهم گفت اما عجالتا بیایید با نادیده گرفتن همه این شواهد  فرض محال کنیم که بنده در توهم مالیخولیایی به سر می برم و نیک آهنگ هیچ نقشی در حذف های زنجیره ای نداشته است.  فرض کنیم که او موجودی معتقد به نقد و آزادی بیان است و  حاضر است جانش را بدهد تا مخالفش حرفش را بزند. قاعدتا از چنین انسانی انتظار می رود که  از حذف ها ناراضی باشد و مخالفت خود را با فرایند حذف ها اعمال نماید و به جای استفاده از قدرت خود در روند حذف ها، قدرت چانه زنی اش را برای جلوگیری از حذف ها و رایزنی برای رفع توقیف از اکانت های بسته شده بکار گیرد. اما فکر می کنید که او چه کرد؟
من با شناختی که از نیک آهنگ داشتم حدس می زدم که یا نیک آهنگ بصورت صوری هم که شده مخالفت خود را با حذف ها اعلام می کند و قلبش به درد میآید یا در بدترین شرایط چند روزی آفتابی نمی شود و سکوت می کند تا اوضاع آرام تر شود و ننگ حذفها اندکی از ذهن ها زدوده شود. اما هرگز تصور نمی کردم که او  زیر لینک های مربوط به این حذف ها پیدایش شود و تلویحا حذف ها را تایید کند و به تابوت  حذف شدگان هم  سنگ بیندازد. جز تعداد بسیار محدودی از کاربران، بقیه در این چند روز یا به حذف ها اعتراض کردند یا سکوت پیشه کردند. از آن معدود کاربرانی که به توجیه توقیف فله ای حسابهای کاربری پرداختند چندان گله ای ندارم، اما حساب نیک آهنگ با بقیه فرق می کند. او فریاد آزادیخواهی اش از تورنتو تا تهران شنیده شده بود. او پیش از این به جد خود را مدافع حقوق منتقدین و خود را یک منتقد سرسخت می دانست. توقع ها هم متناسب با ادعاهایش از او بیشتر بود. اما او برخلاف تمام این انتظارات در کامنتی تعجب برانگیز در ذیل یکی از لینک هایی که برای اعتراض به توقیف فله ای حسابهای کاربران به بالاترین ارسال شده بود با تخطئه اعتراضات کاربران می نویسد:
و لابد منظورش این است که من نوعی که مورد حذف قرار گرفته ام و حتی از گذاشتن کامنتی در پای لینک های بالاترین در دفاع از خود محرومم، بازجوی سابق نیک آهنگ هستم و از او حق سکوت می خواهم. یکی نیست بگوید اگر دانایی عنصری کمیاب شده، می توانی سکوت کنی نه اینکه کینه عمیق و ریشه دار خود را نمایان سازی و حتی بر جنازه سوژه ات هم رحم نکنی و به اعتراضی هم که به حذف او می شود معترض شوی.  اگر با این اعتراضات همراه نمی شوید، می توانید سکوت کنید.  این اظهارات و شادی ایشان پس از حذف ها شاهدی است بر تشت رسوایی فرو افتاده از بام بالاترین.

می بینید که بازی حقیرانه ای در جریان است.  دردها وقتی بیشتر می شود که در این بازی حقیرانه یک نفر که مدعی بود بحث با منتقدینش را به مثابه یک بازی شطرنج در نظر می گیرد، زیر صفحه شطرنج زده، بازی برابر را بر هم زده، دست حریف را بسته است ، و او را از حیز انتفاع ساقط کرده است، امکان دفاع را از او سلب نموده ، بر جنازه اش خوش رقصی هم می کند و در همان حال علم آزادیخواهی و مبارزه با سانسور را هم بدست گرفته و جالب آنکه عده ای معدود  او را باور کرده اند و قلیلی هم به او و مکتبش ایمان آورده اند. مکتبی جدید با رویه ای از آزدیخواهی که بر پایه های حذف و ترور شخصیت مخالفین بنا  می شود. 
----------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت یک: لیست تعدادی از افرادی که تاکنون در مخالفت با نیک آهنگ حذف شده اند:

پی نوشت دو: لیست تعدادی از لینک هایی که به علت انتقاد از نیک آهنگ حذف یا مورد سانسور قرار گرفتند: 
بهترین لینکهای از فیلتر رد شده ی امروز
بهترین لینکهای از فیلتر رد شده ی دو ساعت گذشته
بهترین لینکهای از فیلتر رد شده ی دو ساعت گذشته از وبسایتهای انگلیسی زبان
لینکهای از فیلتر رد شده ی مورد بحث امروز

پی نوشت پنج: این کامنت نیک آهنگ کوثر هم  که در ذیل یکی از وبلاگها یی  که در اعتراض به توقیف فله ای حسابهای کاربری نوشته شده بود  جالب توجه و موید بحث های پیش گفته است:
http://baveh.blogspot.com/2010/11/blog-post.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر