اصلاح طلبان در ایران همواره از سوی متقدان حکومت ایران در معرض نقد و بعضا نفی بوده اند. در مقابل اپوزیسیونی که به ساخت قدرت هیچ راهی ندارد و از قضا چندان هم در معرض هزینه ها قرار ندارد و از میدان منازعات دور است، خود را از همه این ایرادات منزه می داند و رویکردی سرسختانه و شجاعانه و مستقل می گیرد و نوعا هر گونه مذاکره با بافت قدرت را از پیش رد می کند. در این نوشته قصدم داوری ارزشی نسبت به این طیف ها نیست، که هر یک از این طیف ها در عین وارد بودن برخی نقدها، در جایگاه خود ارزشمند و دارای کارکردی خاص می باشند. آنچه بیشتر مورد نقد این نوشته هست ارتباط این طیف ها با هم و به خصوص رویکرد اپوزیسیون خارج ازحاشیه قدرت به اصلاح طلبان حاشیه قدرت است.
با توجه به اینکه مخاطب این بحث، دوستانی هستند که در فضای مجازی فعالیت دارند و نوعا در سایت بالاترین هم مشغولیت دارند و یا در جریان بحث های مربوط به این وب سایت هستند، این نوشته تلاش خواهد داشت که به بحث عینیت بخشد چرا که بحث های انتزاعی شاید آنقدر که باید ملموس نیستند و نهایتا از آنجا که هر یک از طرفین ادله خاص خودش را دارد، نتیجه گیری از اینگونه بحث ها را دشوار می سازد.
با این مقدمه، برای آنکه تجربه یک فضای سیاسی را به تصویر کشیم، بگذارید تصور کنیم مجموعه کاربران سایت بالاترین، اعضای جامعه ای را تشکیل می دهند که دوری و نزدیکی از هرم مدیریتی سایت بر مواضع آنها نسبت به این مجموعه تاثیرگذار است. در این مجموعه از مدتها قبل افرادی در داخل سایت به سیاست های مدیریتی بالاترین اعتراض داشتند. تعدادی از این افراد یا خودشان قهر کردند و یا از مجموعه حذف شدند. این رفتارها ادامه داشت تا اینکه پس از کش و قوس بر سر حذف لینک های مذهبی، نهایتا داستان به توقیف فله ای حسابهای کاربری در آذرماه سال گذشته ختم شد. از اینجا به بعد بود که انتقادات از مدیریت سایت به شدت بالا گرفت، امید به اصلاح روش های مدیریتی سایت بالاترین از دست رفت، و رفتار ناصحیح مدیریت سایت در روند مذاکرات و به هم زدن میز مذاکرات نهایتا به سلب اعتماد کاربران منجر شد و سبب گردید که گروه زیادی از کاربران نسبت به این رفتارها معترض شوند. بررسی رفتارهای معترضین این جامعه، در نسبتی نزدیک با رفتارهای گروههای منتقد و مخالف حکومت ایران قابل شبیه سازی است. در راستای این شبیه سازی، اگر معدود کسانی که با حفظ اعتراضات خود حاضر نشدند به بالاترین برگردند را از بقیه جدا کنیم، آنچه که می ماند اصلاح طلبان جامعه بالاترین هستند که هر یک به بهانه ای به بالاترین برگشتند: یکی برای اصلاح امور و دیگری برای اقامه مصلحتی بزرگتر. شاید شکافتن موضوع بیشتر از این موجب دلگیری دوستان شود و لذا از شبیه سازی تک تک المانهای اصلاح طلبان جامعه بالاترین و اصلاح طلبان در فضای سیاسی ایران خودداری می کنم. اما نقد من به چندگانگی معیارها در نظام ارزشی و قضاوت های ماست. تعداد زیادی از این دوستان در مقابل اصلاح طلبان حکومت ایران موضعی به شدت انتقادی دارند اما وقتی خود در فضای تجربه ای مشابه قرار می گیرند رفتارهای مشابه را بروز می دهند. برای روشن شدن موضوع لازم به ذکر است است که از نظر نگارنده، مذاکره پشت پرده، روی پرده، بدون پیش شرط، با پیش شرط، انعطاف در شروط و رفتارهای اصلاح طلبانه بسته به شرایط به نفسه مذموم نیست. اما آیا دوستانی که در تجربه بالاترین چنین کردن، در قضاوت های سیاسی شان نیز بر همین سیاق عمل می کنند؟
از دوستانی که بازگشتند بگذریم، به دوستانی می رسیم که که خود بازنگشتند اما این حق را برای آنها که بازگشتند قائل گردیدند که هر کس با توجه به ادله ای که دارد و مصالحی که در نظر می گیرد نسبت به بازگشت یا عدم بازگشت به بالاترین تصمیم گیری کند. بارها کسانی که به بالاترین برگشته اند مورد انتقاد قرار گرفتند و به سبب عدم پایبندی به شرط هایی که مثلا در بیانیه آخر برای بازگشت اعلام گردید مورد اعتراض واقع شدند. اما بسیاری از دوستان که خود به بالاترین بازنگشته اند این انتقادات را وارد ندانستند و به منتقدین متذکر شدند که افراد در تصمیم گیریهایشان مختارند و هر کس می تواند با ادله شخصی خودش نسبت به بازگشت یا عدم بازگشت تصمیم گیری کند. این نحوه برخورد نوعا ستودنی است. چه بسا افرادی که به بالاترین برمی گردند این عمل را در چهارچوب فکری خود موجه ببینند به این دلیل که مثلا می توانند مصالحی بزرگتر را بدست بیآورند و یا شاید به زعم خود می توانند شرایط اصلاح مدیریت بالاترین را بوجود بیاورند و یا تحولاتی دیگر را منجر شوند. اما آیا این دوستان در تجربه های مشابه نیز بر همین سیاق عمل می کنند؟
در واقع تجربه ای که گروههای مخالف مدیریت بالاترین بروز دادند، تجربه قرار گرفتن در یک فضای اعتراضی واقعی بود. سعی کنیم از این تجربه عینی در قضاوتهای ذهنی مان استفاده کنیم. اگر چنین کنیم، درک معادلات فضای سیاسی ایران به قطع یقین آسانتر و منصفانه تر خواهد بود.
پی نوشت 1: احتمالا اولین نقد به این نوشته این خواهد بود، که فضای سیاسی ایران با فضای جامعه بالاترین متفاوت است. به نظر من توجیه مناسبی نیست. اگر دقت کنیم جامعه ایران با جامعه کاربران بالاترین، مشابهت های زیادی دارد. اگر به طور کامل هم منطبق نباشند، شبیه سازی خوبی را بدست می دهند.