۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

تحلیلی بر حوادث اخیربالاترین / قسمت اول: چرا بالاترین پروژه حذف کاربران را اجرا کرد؟


بالاترین قرار بود که سایتی کاربر محور باشد و نقش مدیریت نه دخالت در خرده بحث ها و جانبداری از این و آن، بلکه نظارت بر اجرای قوانین و فراهم کردن امکانات فنی برای چرخش سایت باشد. این رویه بصورت کج دار و مریض توسط بالاترین دنبال می شد تا اینکه  پس از عبور از دوران شکل گیری و شاید با هدف تغییرات سازمانی، استراتژی قدیم بالاترین تغییر کرد.  در استراتژی جدید، این حق و وظیفه برای مدیریت در نظر گرفته شده بود، که مدیریت بالاترین باید به  منظور ایجاد توازن در بین کاربرها و خرده گروههای شکل گرفته،  در مسایل کاربری و محتوای سایت دخالت کند. از نشانه های این تغییر استراتژی می توان به تغییر خزنده جایگاه کاربرانی به نام میترا یا مهدی که کاربرانی معمولی و هم رتبه با سایر کاربرها بودند اشاره کرد اما در طی یک دوره زمانی به جایگاهی آمرانه تغییر موقعیت دادند. ایده ایجاد کاربری به نام میترا ایده خوبی بود. این کاربر می توانست حلقه واسط کاربران و مدیریت بالاترین باشد. می توانست به تلطیف فضا در مواقع ضروری کمک کند. و به درستی در پروفایل کابری میترا نوشته شده که قرار است این کاربر یک کاربر معمولی بالاترین باشد و خواسته شده که  بین بالایار و میترا تمایز قایل شود. اما آن تغییر استراتژی حتی این ابتکار را هم از بین برد و این تمایز نقش ها  آرام آرام از بین رفت و میترا به عنوان سخنگوی بالاترین شد و حتی گاها مکاتبات بالاترین هم به امضای میترا می رسید. آیا کسی می تواند بگوید اکنون چه فرقی بین میترا و بالایار وجود دارد؟ اینکه بر این موضوع این همه تاکید می کنم، نه به خاطر اینکه ریشه تحولات اخیر بالاترین را در این جابجایی نقش ها بدانم، بلکه به این دلیل است که این تغییر نقش ها را شاهدی بر تغییر ماهیت بالاترین و تیم مدیریتیش می دانم.
حال سوال این است که چگونه تغییر سیاست های مدیریتی سایت، منجر به اجرای پروژه حذف ها شد؟ بر خلاف بسیاری از تحلیل ها که  تصمیمات متشتت بالاترین را ناشی از دخالت و فشار نیروهای سیاسی یا امنیتی می دانند، و دلیل اصلی آن حذف ها را حمایت  مدیریت بالاترین از بالامسلم ها می دانند، نگارنده معتقد است که آنچه رخ داد محصول فرایندی بود که ریشه  در تغییرات ماهیتی بالاترین دارد. اگر نیک بنگرید، بالاترین مشکل چندانی با  لینک های ضد مذهبی نداشت کما اینکه  در همان روزهایی که پروژه حذف ها کلید خورد پروژه فیلتر لینک های مذهبی در حال اجرا بود و این امکان وجود داشت که با اجرای آن پروژه و بدون نیاز به آن حذفها بحران درگیری های مذهبی ها و غیرمذهبی با اجرای آن پروژه مختومه شود. هم اکنون نیز لینک های ضد مذهبی که حتی از فیلتر بالاترین عبور می کند هم گهگاهی به چشم می خورد. در واقع مشکل از آنجا بوجود آمد که تیم بالاترین استراتژی دخالت در بحث ها و متوازن سازی سایت و خرده گروههای داخل آن را در پیش گرفت. منتها ورود به این بحث ها مستلزم داشتن دانش اجتماعی و فلسفی و گاهی سیاسی بالایی است که عموما تیم مدیریتی بالاترین فاقد آن هستند. لذا چون از طرفی ورود به این بحث ها را تکلیف و وظیفه تیم مدیریتی می دانستند و از طرفی دیگر  توان و پشتوانه  فکری لازم را نداشتند غالبا در ورود به بحث ها با کاربران دچار مشکل می شدند. این مشکلات وقتی حادتر می شد که هر گاه که  در اقناع کاربران ناموفق بودند آمرانه به تحمیل نظرات خود می پرداختند. اگر چه نهایتا نگاه آمرانه موقتا چالشها را با حذف کامنت یا لینک یا لینک گذار حل می کرد، اما آرام آرام این چالشها به درگیری های روزمره بالاترین تبدیل شده بود. از طرفی دیگر، طیفی همگون از کاربران که هر کدامشان به موضوعی احاطه داشتند شکل گرفته بود  و طبعا نگاه جمعی این کاربران بر نگاه فردگرایانه مدیریت بالاترین تفوق می یافت و این موضوع باعث تحقیر مدیریت بالاترین می شد. بالاترین تحمل و ظرفیت ظهور چنین پدیده ای را در داخل خودش نداشت.
 بحث های مربوط به نیک آهنگ نقطه عطفی در چالشهای روزمره  مدیریت بالاترین با کاربران بود. پس از آنکه به دلیل نحوه رفتارهای مخاطب آزار نیک آهنگ، جبهه گیری ها بر علیه او  تشدید شده بود، مدیریت بالاترین و شخص بالایار با هدف ایجاد توازن و به نفع نیک آهنگ وارد بحث ها شدند. نحوه ورود به بحث ها توسط بالایار کاملا غیرقابل دفاع و جانبدارانه بود و لذا از توان اقناعی کافی برخوردار نبود و نتیجتا به شدت گرفتن بحث ها و جنجال ها منجر شد. یک نمونه از این بحث ها را می توانید در کامنت های زیر این لینک  جستجو کنید. اولین موج حذف ها سر قضیه نیک آهنگ رخ داد  که طی آن  در یک روز حساب کابری قریب به ده نفر بسته شد. انفعال بالایار در آن بحث ها و میزان عصبیت ایشان در حدی بود که حتی کامنتی معمولی و محترمانه از خرس قطبی را  تنها به دلیل انتقادی معمولی از بالایار مورد حذف قرار داد.  هنوز ماجرای نیک آهنگ ختم نشده بود و هنوز فضای بالاترین به خاطر قضایای نیک آهنگ متشنج بود که بالاترین دوباره به قصد ایجاد توازن و به نفع گروه مذهبی ها وارد بحث ها شد. در مورد لینک های ضد مذهبی هم بالاترین در اقناع کاربران ناموفق بود و همانطوری که در بیانیه اخیرشان هم گفته اند نهایتا خسته شدند (در بحث ها کم آوردند) واضح تر اینکه نمی توانستند قبول کنند که در داخل بالاترین افرادی وجود دارند که تصمیات مدیریت را به نقد می کشند و مدیریت ناتوان از پاسخگویی است.
بسیار تلاش کردند که عنوان کنند که مخالفت ها از سوی یک گروهی متشکل و منسجم صورت می گیرد که هدفش تخریب بالاترین است. به عنوان نمونه مدیریت بالاترین رسما  مشکلات ایجاد شده را به وجود گروههایی در فرندفید که برای بالاترین توطئه چینی می کنند  مرتبط نمود.  اما واقعیت این است که اگر چه بعد از این حذف های فله ای، این افراد بی آنکه بصورت تشکیلاتی در یک گروه جای داشته باشند  اندکی همگراتر و منسجم تر شده اند اما در اصل مجموعه ای از افراد با نگاهها و گرایش های مختلف هستند که گاها به صورت تصادفی بر سر مسایلی خاص همنوا می شوند. به عنوان مثال در قضیه حذف لینک های ضدمذهبی، طیف وسیعی از کاربران و حتی بخشی از نیروهای مذهبی علیرغم مخالفتشان با توهین به مذهب، نگران از تحدید آزادی بیان با دخالت مدیریت در محتوای سایت مخالفت کردند. در واقع این عملکرد ضعیف مدیریت بالاترین بود که باعث شد کاربران بسیاری با این تصمیمات مخالفت کنند و نه تصمیمات گروهی و محفلی کاربران.  بدیهی است که رفتار نامناسب بالاترین در قلع و قمع کاربران و سلب امکان دفاع از آنان، باعث شد که این کاربران به دنبال مدیایی برای دفاع از خود بگردند و مثلا در فرندفید یا جاهای دیگر برای تبادل نظر جمع شوند اما این فرافکنی بالاترین و مرتبط نمودن مشکلاتش به وجود چنین گروههایی غیرمنطقی و فریبکارانه است. وانگهی، مگر تشکیل گروه و همفکری کاربران مذموم است؟ و آیا مگر ناقض قوانین بالاترین است؟ اگر قانون حاکم باشد گروههای کاربری نه مانع رشد بالاترین که باعث ایجاد رونق در آن می شوند. رفتار بالاترین در قبال شکل گیری گروههای رسمی و غیررسمی در بالاترین بیانگر این موضوع است که در صورت شکل گیری چنین گروههایی تیم مدیریت نگران است که امکان برقراری توازن بین کاربران را از دست بدهد به خصوص این نگرانی اش وقتی تشدید می شود که این گروهها جمعی از قدیمی های بالاترین باشند که دارای دیدگاه مستقلی هستند، گاه با تصمیمات بالاترین مخالفت می کنند، در صورت لزوم اعتراض می کنند، اعتصاب می کنند، تحریم میکنند و این در حالی است که هیچکدام از اینها بر خلاف قوانین بالاترین نیست و نمی تواند مورد اعتراض مدیران بالاترین باشد چه برسد به اینکه بهانه حذف قرار گیرند. اگر مدیریت بالاترین اندکی درارای ظرفیت بالاتری بود و خرد بیشتری را چاشنی مدیریت آمرانه اش می کرد، می دید که این تلاطمها بیش از آنکه مخرب باشند باعث ایجاد رونق و هیجان در بالاترین می شوند. آنچه مخرب است تلاطمهایی از این دست نیست. این تلاطمها خود به خود پس از مدتی به وضعیتی پایدارو متعادل می رسند. آنچه باعث ناپایداری سیستم شد، دخالت مدیریت در تشدید این تلاطمها بود که نهایتا به گرهی ناگشودنی تبدیل گردید.  پس از این حذف ها و واکنش های متعاقب آن بود که این سوال ها برای کاربران ایجاد شد که مگر قهر کردن از بالاترین ایراد دارد؟ آیا اگر کاربری در صفحه کاربری اش بنویسد که در اعتراض به فلان تصمیم تا فلان تاریخ به بالاترین برنمی گردد، نقض قوانین کرده است؟ آیا اصولا مدیریت یکسویه بالاترین وجهی از اعتراض کاربران را به رسمیت می شناسد یا خیر؟  و پاسخ ها روشن بود.  ظرفیت محدود مدیریت بالاترین باعث شد که در واکنش به اعتراضات کاربری،  راه حلی ساده یعنی حذف را در پیش بگیرند و به زعم خودشان این گروه های شکل گرفته در بالاترین را از هم بپاشانند.
 در قسمت دوم این نوشته، به بررسی شکست پروژه حذفی در بالاترین و دلایل بازگشایی حسابهای بسته شده و همچنین بررسی گزینه بازگشت به بالاترین پرداخته خواهد شد.
-----------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1: برای درک تغییر استراتژی مدیریت بالاترین همین نکته بس که این دو توضیح مدیران بالاترین را در کنار هم ببینید: +، +.

پی نوشت 2: یکی از دوستان به نکته دقیقی اشاره کرد و علت بحران های اخیر را از نگاه مدیریتی تحلیل نمود. از نگاه ایشان بالاترین سازمانی است که دچار  سندروم موسس/بنیانگذار شده است که بر طبق آن،  موسس یک سازمان پس از رسیدن  آن سازمان به مرحله ای از رشد،  خود بزرگترین سد و مانع رشد سازمان  می شود. علت چنین پدیده ای این است که  چون سازمان به مراتب از سایز شخص مدیر (موسس) بزرگتر شده است و مدیر، دیگر نمیتواند با حد محدود توانایی اش، بر همه ابعاد سازمانش ، کنترل و نظارت و اعمال نظر داشته باشد خود به مانعی بر سر راه رشد سازمان تبدیل می شود. برای مطالعه بیشتر می توانید به این مطلب مراجعه نمایید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر