اکنون بیش از یک ماه از پروژه حذف ها می گذرد. اولین نتیجه آن حذف ها افت کیفی بالاترین بوده است. به عنوان مثال در اثر دلزدگی کاربران و ترک بالاترین، حد نصاب داغ شدن لینک های سیاسی و اجتماعی به ترتیب از 65 و 60 به 39 و 30 تقلیل پیداکرده است. از طرف دیگر اعتراض و واکنش گسترده کاربران باقی مانده، تحریم بالاترین و فشار رسانه ای در انتقاد از گسترش رفتارهای حذفی بالاترین، بازگشایی سایت های جدید و رقیب برای بالاترین نظیر ریشه ها و آزادگی، و قدرت گرفتن رقیب های قدیم بالاترین نظیر سبزلینک و دنباله نهایتا منجر به این شد که مدیریت بالاترین در اقدامی دیر هنگام و از سر اجبار به بازگشایی محدود حسابهای بسته شده اقدام کند. این بازگشایی محدود حسابها با صدور بیانیه سه قسمتی بالاترین در پاسخ به انتقادات وارده همراه شد. در بخشی کوتاه از این بیانیه در لابلای انبوه توجیهات و طرح موراد غیرواقعی بصورت غیرمستقیم از حذف برخی از کاربران عذرخواهی ضمنی شده است. صرفنظر از اینکه آیا این بیانیه های سه قلو را که در کنار طرح اتهامات قبلی به دلجویی از برخی از کاربران نیز پرداخته شده را می توان عذرخواهی و تغییر رویه بالاترین تلقی نمود یا نه، در ادامه این نوشته به بررسی دو موضوع پرداخته شده است. اول مروری بر خواسته های کاربران حذف شده خواهیم داشت و سپس از طریق بررسی بیانیه های سه قلوی بالاترین، به این موضع خواهیم پرداخت که آیا شرایط برای بازگشت به بالاترین فراهم شده است یا خیر.
در آخرین بیانیه که به امضای صد نفر از کابران معترض رسید، ضمن اعتراض به رفتار مدیریت بالاترین در تحریف واقعیات، به ارایه تصویر و روایتی واقعی از پروژه حذف ها پرداخته و نهایتا شرایط بازکشت به بالاترین را به شرح ذیل اعلام کردند:
1- عذرخواهی از برخوردهای حذفی
2- بازکردن حسابهای مسدود شده کاربران
3- بازگرداندن لينکهايی که دستخوش حذف و سانسور گرديده اند
4- ايجاد فضايی امن و بدور از دغدغه حذف و سانسور برای کاربران
5- تضمين آزادی بيان
با فرض خوشبینانه که بیانیه اخیر بالاترین را به منزله عذرخواهی از رفتارهای حذفی تلقی نماییم و همچنین بازنمودن معدودی از حسابها را به عنوان بازگشایی حسابهای مسدود شده تلقی نماییم !!! کماکان باید اذعان داشت که نه رفتار حذفی و سانسورگرای مدیریت بالاترین دستخوش تغییر شده و نه مدیریت بالاترین تضمینی به عدم نقض آزادی بیان داده است.
از طرف دیگر، بیانیه های سه قلو(+، +، +) و همچنین مطلبی که چند روز پیش تحت عنوان امکانات محدود بالاترین منتشر نمود از گسترش رفتارهای حذفی و تغییر ماهیت بالاترین خبر می دهد. در این بیانیه ها رسما تاکید شده است که کاربرانی که روزگاری بالاترین را منزلگاه خود می دانستند و همگی در ارتقا و شکل گیری آن سهم داشته اند، به مهمانانی تقلیل پیدا کرده اند که حیاتشان در بالاترین به تصمیمات لحظه ای صاحبخانه بالاترین بستگی دارد. همچنین رسما اعلام گردیده است که سایت بالاترین تغییر ماهیت داده است و مدیریت بالاترین که سابقا توسط کاربران اعمال می گردید، هم اکنون قرار است توسط مدیران آن در نقش سردبیر اداره شود و مقرر گردیده است که مدیریت بالاترین نقشی محوری در کنترل محتوای سایت داشته باشد. همچنین با افزایش تیم مدیریت و گستره حوزه تصمیم گیریها، بصورت تلویحی اعلام شده است که ایجاد محدودیت های کاربری افزایش یافته و نقش بیشتری برای دخالت مدیریت در کنترل سایت و اعمال قوانین در نظر گرفته شده است.
اگر به قسمت اول این نوشته رجوع شود، در آنجا ذکر گردید که بالاترین علیرغم اینکه توان و پشتوانه فکری برای حضور و دخالت در بحث ها را ندارد، بر خود تکلیف دانسته که به خرده بحث های کاربری وارد شود و نسبت به برقراری توازن بین کاربران اقدام نماید. تجربه حوادث گذشته نشان از آن دارد که این امر نه تنها موجب فروکاهیدن تنشهای بالاترین نگردیده است، بلکه باعث شده که به دلیل ضعف پشتوانه فکری مدیران بالاترین، تنشها به عدم اقناع کابران و فرسایش تیم مدیریت و نهایتا به بروز انفجارهایی نظیر حذف فله ای کاربران منجر شود. در کل به نظر می آید که در فضایی که اخیرا و بر خلاف مواضع قدیم و قبلی بالاترین ابراز شده، قرار نیست که کاربران توسط مدیریت بالاترین قانع شوند بلکه بالاترین کلاس درسی است که صحبت های خانم معلم حجت است و دامنه آزادی ها و تحرکات کاربران تنها در صورتی مقدور است که حوزه اختیارات مطلقه خانم معلم به چابش کشیده نشود. با این نوع دیدگاه که یچ نشانه ای از تغییر یا اصلاح آن دیده نمی شود. در بیانیه بالاترین که پس از حذف های فله ای صادر شد چنین عنوان شده است: کلاس درسی را در نظر بگیرید که تمام وقت و توان معلم به جای تدریس، صرف ساکت کردن و پاسخگویی به دو شاگرد شود. در این حالت وقت و انرژی و منابعِ در صد بالایی از دانشآموزان هدر میرود تا معلم تمام روز آن دو نفر را آرام کند. در این حالت، معقول و منطقی است که برای رسیدن به هدف اصلی یعنی تبادل اطلاعات، دو شاگرد از کلاس اخراج شوند تا باقی دانشآموزان بتوانند به هدف اصلی خود برسند. آیا این عادلانه است؟ مسلما نه. زیرا دو نفر از حق شرکت در کلاس محروم شدهاند. اما این عمل منطقی است و با هر نوع توجیهی بازده علمی کلاس را بالا خواهد برد. لذا کاملا قابل پیش بینی است که در صورت بازگشت مجددا بحرانهایی مشابه بحث های پیرامون لینک های ضدمذهبی شکل بگیرد. بدیهی است که در چنین مواردی علیرغم افزایش تعداد خانم معلم ها و مبصرها، از آنجا که نفرات زیاد شده احتمالا از توان و ظرفیت فکری لازم برای ورود به بحث ها برخوردار نیستند، دوباره همان آش و همان کاسه شکل خواهد گرفت و دوباره گفتگوهایی که اصولا نیازی به دخالت مدیریت بالاترین نداشتند تبدیل به تنشهای فرسایشی می شوند و نهایتا ابزار حذفی که در اختیار مدیریت مطلقه بالاترین قرار گرفته، حیات کاربران را تعلیق می کند. در چنین سیستم مدیریتی، آنهایی که قدشان از مدیران بالاترین اندکی بلندتر است باید حذف یا منزوی شوند. یا حذفشان می کنند یا کاری می کنند که خودشان بروند.
بیایید یک بار دیگر مرور کنیم. اولا اینکه در حوادثی که گذشت جز معدود رفتارهای عصبی، کلیت روح حاکم بر اعتراضات کاربری حتی پس از حذفها، مجموعه ای از رفتارهای مدنی و منطقی بود هدفی جز حل بحران و گشودن راهی برای گفتگو نبود. کافی است بیانیه های کابران معترض - که در عین مورد ظلم واقع شدن، از دایره انصاف در قضاوتشان خارج نشدند- و تلاشی که برای حل بحران انجام دادند را در نظر بگیریم. اگر چه دست معترضین از فضای بالاترین برای دفاع از خودشان کوتاه بود، اما هم در بالاترین و هم در رسانه هایی مانند دویچه وله که عقد اخوت با بالاترین بسته اند بصورت نامنصفانه ای کاربران حذف شده مورد نفی و تخریب قرار گرفتند. اما حتی پس از این رفتارها هم بیانیه ای که توسط کاربران معترض صادر شد به نحوی منصفانه روایتی واقعی از حذف های فله ای و حوادث قبل و بعد از آن ارایه داد و سپس دلسوزانه چنین عنوان نمود: ما امضا کنندگان اين نامه؛ متشکل از وبلاگ نويسان و همچنين کاربران فعلی و پيشين وبسايت بالاترين، با حفظ تنوع و تفاوت های سیاسی و فکری میان خود، از آن جهت که اين وبسايت با کمک يکايک کاربرانش به نقطه ای از شکوه و اعتبار دست يافته بود و اينک در اثر اعمال سياست های نادرست و شتاب زده در سراشيب مخاطره قرار گرفته است، عميقا متاسف و متاثر هستيم. با اينحال در نگاهی کلان، جبران خسارتهای ايجاد شده را ناممکن نمی دانیم، اما تصور میکنيم گذشت زمان و بی توجهی نسبت به حل معضلات پديدآمده یا سخن گفتن در تریبون های یکسویه علیه آن کاربران، عمق خسارتهای به وجود آمده را به مراتب بيشتر خواهد ساخت و اثرات زيانباری را برای وبسايت بالاترين و اعتبار اين شبکه اجتماعی مجازی پديد خواهد آورد و در نقطه ی مقابل به منزله ی از دست رفتن فرصتی برای کاربران وب ٢ فارسی خواهد بود. دوما کاربران معترض، هیچ گاه از گفتگو فراری نبوده اند. منتها تجربه تلخ دور قبل گفتگوها نشان از آن دارد که میز گفتگو اعتبار چندانی برای مدیریت بالاترین ندارد. درست در هنگامی که گفتگوها در جریان بود و پیشرفتهای خوبی انجام شده بود، کاربران تحریمی با وعده های داده شده بالاترین به بالاترین بازگشتند و برای رفع معضل لینک های ضدمذهبی، فیلتر نرم افزاری در حال طراحی و اجرا بود، که ناگهان مذاکرات قطع شد و بعد از چند روز، پروژه حذف ها اجرا شد و بعد هم تخریب کاربران هم در بالاترین و هم در رسانه های وابسته اجرا و دنبال گردید. در چنین شرایطی آیا ورود به گفتگو با مجموعه ای که اعتقادی به گفتگو ندارد می تواند ثمر بخش باشد یا خیر؟ به واسطه کدام تعهد می بایست پای میز مذاکره قرار گرفت و چه شرایطی باید در نظر گرفت که یک گفتگو معنادار باشد؟ سوما دیدگاه غالب کابران معترض فراتر از کینه ها و عداوت هاست و یقینا هر گاه احساس کنند که بالاترین حداقل به شرایط قبلی اش برگشته است علیرغم دلزدگی از رفتارهای مدیریت بالاترین منعی برای بازگشت به بالاترین نخواهند دید. اصولا دنیای مجازی خنده دارتر از آن است که عرصه کینه ها و عداوت ها شود. اگر فراتر از حوادث اخیر به قضایای بالاترین نگاه کنیم، این سوال مطرح است که آیا ریشه و عوامل شکل گیری چنین بحرانهایی در بالاترین از بین رفته است با خیر؟ و آیا دیدگاه مدیریتی بالاترین و استراتژی مدریتی آنها تغییر کرده است یا خیر؟ اگر نیک بیندیشیم، شواهد امر چنین موضوعی را تایید نمی کند.
کوتاه سخن اینکه در حالی که هنوز حتی همان مطالبات نامه آخر کاربران برآورده نشده است و در شرایطی که بالاترین به اشتباهاتش اعتراف نکرده و هیچ نشانه ای از اصلاح رویه و تغییر مشی آن دیده نمی شود، بدیهی است که کاربران حذف شده یا قهر کرده بعد از این همه تحقیر و حتی با باز شدن تعدادی از حسابهای کاربری توقیف شده میلی به بازگشت ندارند. اگر خوب بیندیشیم و بیانیه های سه قلوی بالاترین که تاییدی است بر اقدامات قبلی بالاترین را در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که باز کردن حسابها بعد از اما و اگرهای فراوان صرفا برای تطهیر نسبی مدیریت بالاترین از رفتارهای حذفی بوده است وگرنه چندان هم مایل به بازگشت قهرکرده ها یا حذف شده ها نیستند. مدیران بالاترین خود به این موضوع واقف هستند که با این نحوه باز کردن حسابها کاربران حذف شده عموما به بالاترین بر نمی گردد اگر هم برگردند فضا را آنقدر تنگ کرده اند که یا دوباره بالاترین بیرونشان می اندازد و یا اینکه خودش دلزده تر از قبل از بالاترین دل خواهند کند.
----------------------------------------------------------------------------
پی نوشت1: قسمت اول این نوشته به این پرسش پاسخ می دهد که چرا بالاترین پروژه حذف کاربران را اجرا کرد؟