بعد از بیش از سی سال، برادر بی قراره هنوز، شب است و چهره میهن سیاهه هنوز! و باز هم باید شعله وار، پای را در راه عشق گذاشت و سرود شب نوردان را زمزمه کرد:
شب است و چهره میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم
که هرکه عاشقه پایش به راهه
برادر بی قراره
برادر شعله واره
برادر دشت سینه اش لاله زاره
برادر دشت سینه اش لاله زاره
شب و دریای خوف انگیز و طوفان
منو و اندیشه های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور
که خون می بارد از دل های سوزان
برادر نوجوونه
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتش فشونه
تو که با عاشقان دردآشنایی
تو که همرزم و هم زنجیر مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار
بزن شیپور صبح روشنایی
برادر بی قراره
برادر نوجوونه
برادر شعله واره
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتش فشونه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر